بار ديگر اسلام انقلابي |
امروز مردم مصر، و تا آنجا كه گروههاي اسلامگرا خواستار آن شدهاند، نشان دادهاند كه اسلام سياسي تنها يك روش مبارزه با ديكتاتوريهاست. آنها حداقل تا اين لحظه نشان دادهاند كه قصد ندارند، اسلام را وسيله حكومت كردن بر جامعه بپندارند. اما مخالفان اسلام سياسي بدون توجه و با ناديده گرفتن اين تمايز كوشش دارند، تا اسلام سياسي را تنها و تنها در اسلام حكومت و قدرت توجيه كنند، تا از اين راه، با چسباندن انواع خشونتها و افراط گريها به دامن اسلام، آن را به موجودي غير قابل دفاع تبديل كنند. مخالفان اسلام سياسي تنها با يك تعريف ثابت از اسلام و با يك تعريف ثابت از سياست، به تركيب اين دو مفهوم ميپردازند. تنها با اين تعريف كه "سياست جز سلطه بر نهادهاي سياسي نيست"، همچنين با اين تعريف كه "اسلام جز هويت مسلمانان نيست"، كوشش ميشود تا اسلام سياسي را تنها از زبان طالبانيستها و ساير بنيادگرايان مسلمان فهم كنند. بدينترتيب است كه حمله به اسلام سياسي آسان ميشود. اين كوشش با يك علاقمندي شگرفي توأمان است. بدينترتيب كه مخالفان اسلام سياسي تنها مايلند و علاقمند هستند كه تفسير اسلام سياسي را تنها از زبان بنيادگرايي بشنوند. در اين ميان، اگر بارها يادآور شويم كه اسلام در بيان قدرت و حكومت بيگانه با اسلام آزادي است، و در جاي جاي به استدلال آن بپردازيم و بپردازند، علاقه وافري وجود دارد كه چشم بر اين استدلالها بپوشانند. تنها با همين چشم پوشي است كه ميتوانند ديگران را از اسلام سياسي بترسانند.
ادامه مطلب |
|
چهارشنبه 20 بهمن 1389 |
نظرات(1) |
|
|
چرا انقلابيون ديكتاتور مي شوند؟ |
شفاف كردن هدف مبارزه پيشاپيش به ما میگويند كه رژيم آينده يك رژيم ديكتاتوري است و يا يك رژيم آزاديخواه و مردمسالار؟ توضيح اين نکته لازم است كه نه تنها هيچ مبارزهاي، بلكه هيچ عملي بدون انديشه راهنما در واقعيت صورت عيني به خود نمیگیرد. هريك از مبارزان سياسي، از روشنفكران گرفته تا سياستورزان حرفهاي، از انقلابيون گرفته تا اصلاحطلبان، از چپگرايي افراطي گرفته تا راستگرايي افراطي، و از ليبراليزم گرفته تا ماركسيسم و تا مبارزان وابسته به نحلههاي قومي و ديني، هر يك در پهنه مبارزه اجتماعي و سياسي داراي يك "انديشه راهنما" هستند. "انديشه راهنما" در واقع يك تابلو تمام عياري است كه هرگاه اجزاي آن شفاف شوند، ترسيمي از نظام سياسي و اقتصادي آينده را بدست ميدهد. در اين تابلو، ميزان مبارزه كردن، شكنجه شدن، زنداني رفتن، تحصيل كردن، پايبندي به دين و آئين خاص بودن، سلامت مالي و اخلاقي داشتن و يا نداشتن، تقريبا هيچ نقشي در تبديل يك رژيم انقلابي و يا رفرميستي به يك رژيم ديكتاتوري وجود ندارد. زيرا بنا به تجربهها، بسياري از مبارزان سياسي در مشارب مختلف فكري و فلسفي و ديني داراي همين مشخصات كم يا بيش و همين سوابق و لواحق مبارزاتي بودهاند، اما خيلي زود با اسباب كشي در آرمانهاي خود، رژيم سياسي را به ديكتاتوري برگرداندهاند
ادامه مطلب |
|
یکشنبه 3 بهمن 1389 |
نظرات(1) |
|
|