بديل سرمايهداري (بخش ششم) |
با اعلام مرگ روايتهاي بزرگ، كدام بديل بجا مانده است؟ نظريهها و قوانين براي حل مسائل و مشكلاتي به وجود ميآيند كه پيشاروي ذهن و زندگي بشر قرار ميگيرند. بسياري از نظريهها و قوانين وجود دارند كه نه تنها مسئله و مشكلي از ذهن و زندگي بشر حل نميكنند، بلكه مسئله بر مسئله و مشكل بر مشكل ميآفرينند. بعضي از نظريهها و قوانين ناظر به حل مسائل و مشكلات جزئي هستند و بعضي ديگر شمول بيشتري از مسائل و مشكلات را در بر ميگيرند. با اين وجود ذهن جستجوگر بشر از ابتداي فلسفيدن در مسائل، در پي وضع نظريهها و قوانيني بوده و هست كه به مثابه راهحل نهايي، پيشاروي مسائل و مشكلات ذهن و زندگي انسان گشوده شوند. برآمدن مكاتب بزرگ و نحلههاي فكري و يا آنچه كه امروز به عنوان روايتهاي بزرگ (قول فرانسوا ليوتار) ياد ميشود، همه با هدف دست يافتن به راهحلهاي نهايي بوده است. اعلام مرگ روايتهاي بزرگ، جز اعلام اين حقيقت كه هيچ راهحل نهايياي وجود ندارد، نيست. راهحلها همه جزئي، مقطعي، نسبي و گذرا هستند. راهحلهايي كه ناظر به امور فراگير هستند، تنها به يمن متمركز كردن قدرت و هزينه كردن بقيت جامعه، راهحل نشان داده ميشوند. اما آن هنگام كه بقيت جامعه هزينه راهحل گرديد، تنها قدرتي متمركز و ديوانسالار باقي ميماند كه خود به مشكل بزرگ و مصيبتي بزرگ بدل ميشود.
ادامه مطلب |
|
سهشنبه 11 بهمن 1390 |
نظرات(0) |
|
|
آیا اقتصاد بازار متضمن حقوق انسان است؟ (بخش پنجم) |
نقد اقتصاد بازار این شائبه را به وجود میآورد که نویسنده با هر نوع بازاری مخالف است. اگر هیچ نوع بازاری وجود نداشته باشد، پس مبادله اقتصادی در کجا صورت میگیرد؟ خرید و فروش مردم، ارتزاق روزانه مردم در کجا باید انجام شود؟ پاسخ ساده است، نویسنده نه با نفس وجود بازار، بلکه تنها اقتصاد بازار را مورد نقد قرار داده است. اما رقابت را در هر شکل عامل تضاد، تبعیض و عامل از خودبیگانگی انسان میشناسد. اینکه رقابت در اشکال مختلف آن در واقعیت وجود دارد، و جوامع بشری ناگزیر از پذیرفتن آن هستند، پاسخ به این انتقاد نیز ساده است. مگر ظلم و ستم در سراسر زندگی بشر وجود نداشته است؟ مگر تبعیضها و بیچارگیها در سراسر زندگی بشر وجود نداشتهاند؟ آیا هر امر واقعی و هر امر مستمری در واقعیت، دلیلی بر اصالت و حقانیت آن میشود؟ تصدیق ظلم و ستم و تصدیق تبعیض، مانند تصدیق وجوب اقتصاد بازار، مستقل از واقعیتی است که به حضور یا وجود آنها مربوط میشود. آیا طرفداران اقتصاد بازار میتوانند بگویند، با ظلم و ستم و با تبعیضها موافقند؟ آیا نظامهای متکی بر اقتصاد بازار بر آن نیستند تا حتیالامکان با کم کردن تبعیضها و ستمها از تألمات بشر بکاهند؟ آیا دفاع از حقوق بشر، باهدف کاستن از تضیقاتی نیست که استبداها علیه جوامع بکار میبندند؟ آیا مدافعین حقوق بشر، به پایان تضیقات حقوق انسان و جامعهها، هر چند حرکتی گام به گام و تدریجی داشته باشند، نمیاندیشند؟ بنابراین، انتقاد نویسنده به پدیده رقابت و نقد اقتصاد بازار، آنگونه که یکی از خوانندگان محترم میگوید، نه تنها "توهمات بیدرو پیکر" نیست، بلکه با تمیز دادن واقعیت از مَجاز، وجود اقتصاد بازار به عنوان امر مجازی در واقعیت زندگی انسان تحلیل میشود. نکته دیگری که لازم است در این مقدمه اشاره کنم، این است که نویسنده این یادداشتها هر چند ممکن است با مسائل اقتصادی تا اندازهای آشنا باشد، اما تخصصی در اقتصاد ندارد. با این وجود، اقتصاد مانند سایر علوم دیگر، از ایدههایی بهره میبرد که به حوزههای علمی دیگر مربوط میشوند. از این نظر، نویسنده تنها پارهای از مفاهیم اقتصادی که به حوزه کاری وی مربوط میشوند، مورد توجه قرار داده است. بنابراین نه تنها نقد نظام سرمایهداری، فراتر از آن، نقد اقتصاد بازار و روابط ناشی از سلطه بازار، چیزی نیست که به تخصص اقتصادی نیازمند باشد، این آن مفاهیمی است که در این مجموعه مورد توجه و نقد نویسنده قرار گرفته است. بعضی از مدافعین اقتصاد بازار چنان از ماهیت جادویی و انتزاعی بازار سخن میگویند که گویی، این اقتصاد با دفاع از حق طبیعی انتخاب، و به مثابه تنها بدیل تمشیت امور معیشتی انسان، مدافع حقوق انسان است. ولی آیا چنین است؟
ادامه مطلب |
|
یکشنبه 2 بهمن 1390 |
نظرات(0) |
|
|