حيف كه زنت همراهته و الا ميدونستم چي بهت بگم!! احمد فعال |
حيف كه زنت همراهته و الا ميدونستم چي بهت بگم!! احمد فعال ورزشگاههاي ما به شدت آلوده به بداخلاقی و بینزاکتی هستند. بخش زيادي از آن، ناشي از آلودگيها و پولهاي بادآورده در فوتبال است. اساساً هرجا كه پول حاصل تلاش و توليد نباشد، وجود فساد و آلودگي در مناسبات پولي يك مسئله بسيار ساده و روشن است. در همين اروپا كه به لحاظ سلامت اداري و مناسبات حقوقي تا حد بسياري سالم هستند و تقريباً طبق آمار سالمترين نظام اداري و حقوقي در آنجاست، فسادها و زد و بندها و رشوهخواريهاي فراوان در سطح فوتبال و باشگاهها و فدراسيونها، وجود دارند. دليلش هم پولهاي بادآورده و نجومي است كه در فوتبال وجود دارد. حالا يكي از مليپوشان ما در همين چند شب پيش ميگويد، "فكر ميكنم كه حلالترين درآمدها ناشي از فوتبال است" (نقل به مضمون)، اين از آن حرفهاي شگفتي است كه تنها از عقل توجيهگر او برميآيد. اين وضعيت اروپاست كه كم يا بيش همه ما شاهد آن هستيم، حالا با اين وضع نظام اداري ايران كه در ميان همه جهان از همه فاسدتر است، وضع فوتبال آن چه ميشود، خدا ميداند!! عقل توجيهگر ما اغلب وسيله پنهان كردن خواستهايي ميشود كه تابع احساسات، تمنيات و طبع ما هستند. استدلال كردن و دليل آوردن و حتي فلسفيدن، اغلب وسيلهاي براي پنهان كردن طبعها و تمنيات ما ميشوند
ادامه مطلب |
|
شنبه 31 خرداد 1393 |
نظرات(0) |
|
|
پاسخي درباب ثنويت آزادي و قدرت - احمد فعال |
خواننده محترمی نقد خود را به رابطه میان آزادی و قدرت چنین اظهار مىکند: «1- به نظر مي رسد شما خود، در همين ابتداي بحث، گرفتار دوآليسم شدهاید، حال آنكه دائما در نوشتارهایتان به شدّت بر مبنايي كه منجر به دوآليسم شود، ميتازید . یعنی شما از یکسو بر دوآلیسم نقد مىزنید و از سوی دیگر همة گفتمانهاي موجود را در دو گفتمان آزادي و قدرت ميگنجاید، بدين ترتيب كه همة گفتمانها بالاخره از طيفهاي واسط ميان قدرت تا آزادي خارج نيستند و همين امر موجب اشتباهاتي است كه فهم نوشتارهای شما را سخت مىکند. 2 – پرداختن به هر موضوع علمي، اجتماعي، سياسي و ... منجر به توليد تصوّرات و تصديقاتي مي شود كه قطعاً با ضدّ خود، رابطة تقابل دارد و بحث و تبادل نظر و مجادلات و منازعات علمي و اجتماعي نيز، خواه ناخواه، در فضاي اين تقابلات صورت مي گيرد؛ لاجرم اینکه، نظريهای که خود را موجّه مي داند، نظريات ديگر را دست كم، در قياس با تئوري پذيرفته شده خود، غيرموجه به شمار مي آورد، بنابراين گريزي از اين دوگرايي یا ثنویت ميان يك مفهوم و ضدّ آن و يا يك باور و عدم آن نيست، و با رگبار تعابير دقيق تعريف نشده نافارسي و يا فارسي گرتهبرداري شده از يك اصل نافارسي، نميتوان از اين تقابل گريخت».
ادامه مطلب |
|
سهشنبه 20 خرداد 1393 |
نظرات(0) |
|
|