کوی و کودتا |
به نظر می رسد دولت آمريكا در استحاله كردن اپوزسيون و جنبش دانشجويي، كار خود را به خوبي انجام داده است. در حقيقت مهار دانشجويان و مهار جنبش دانشجويي، به يك معني، هم مهار اپوزسيون است و هم مهار نظام سياسي. اما از آنجا كه آمريكائيان و به ويژه دولتهاي مرتبط با جمهوري خواهان و نئوكانها به شدت تمايل به روابطي از نوع «ايران گيت» دارند و كوشش دارند تا با زد و بندهاي پنهاني، كار سيطره بر جهان را كامل كنند، در حقيقت پيش از قرباني شدن و قرباني گرفتن از نظامهاي سياسي، اين اپوزسيون است كه قرباني سياستهاي استراتژيك آمريكائيان ميشوند. جريان استحاله جنبش دانشجويي از يك مسير مشخصي انجام مي شود. ابتدا از دانشجويان به آمريكا دعوت مي شود، سپس با حمايتهاي مالي و معنوي و ايجاد تسهيلات براي اعلام نقطه نظرات دانشجويان، آنها را به نوعي با فضاي فرهنگي و فكري جهان ليبراليستي آشتي مي دهند. سپس با نزديك كردن دانشجویان به جريانهاي مشروطه خواه، آنها را در دام سلطنت طلبان مي اندازند. بدين ترتيب فرآيند استحاله كردن در يك چرخه حمايت مالی و معنوي ليبراليزم مشروطه خواهي سلطنت طلبي آمريكاطلبي، كامل مي شود.
ادامه مطلب |
|
جمعه 21 تیر 1387 |
نظرات(12) |
|
|
اسلام ايدئولوژيك |
با اسلام آزادي، نميتوان به زبان خشونت و جنگ سخن گفت. وجدان جهاني به آساني هدف جنگطلبان را خواهد يافت و اسلام آزادي راه خود را در وجدانها بازخواهد گشود. اسلام آزادي، اسلام روشنگري و روشنفكري است. مخاطب اين اسلام با كرامت شمردن انسان، با مطلق شمردن آزادي، با حقوقمند شمردن انسان، با مقابل نشاندن آزادي و قدرت و با مستقيم شمردن رابطه انسان با خدا، اقشار تحصيلكرده و روشنفكر هستند و با اصل مساوات و عدالت، با مبارزه عليه تبعيض و مبارزه با ستم و خشونت، ساير ملل ستمديده مخاطب اين اسلام قرار ميگيرند. اما به آساني ميتوان عليه اسلام قدرت، هم از خشونت مستقيم استفاده كرد و هم زبان خشونت بكار برد. اين است كه وقتي کشیشهایی مانند پت رابرتسون و جری فال ورل و نویسندگانی چون پال جانسون و ویلیام لیند، استدلال ميكنند که اسلام دین سرکوبگری و عقبماندگي است6 و همچنين استراتژيستهايي چون ساموئل هانتيگتون، ستيز اسلامگرايي را عليه تمدن غرب، دلالت حسادت مسلمانان نسبت به غرب ميشمارد7، جز با تبديل اسلام آزادي به اسلام خشونت، نمي توانستند چنين زبان به نفرت بازگشايند.
ادامه مطلب |
|
سهشنبه 18 تیر 1387 |
نظرات(0) |
|
|
اسلام انقلابي |
انقلاب در ذات خود ضد خشونت است. زيرا تغيير بنيادهايي را هدف قرار ميدهد كه در توليد خشونت بكار ميروند. در هر انقلاب به ميزاني كه خشونت بكار برده ميشود، امكان انحراف و ايجاد فضاي خالي براي جانشين شدن ضد انقلاب، بيشتر مي شود. در حقيقت، خشونتها ويروس انقلاب هستند. در انقلاب اسلاميايران، آنها كه سينما ركس آبادان را به آتش كشيدند، آنها كه پاسبان سرمحل را به قتل رساندند و آنها كه يك شب تهران را به آتش كشيدند، همانها پس از انقلاب به ويروس انقلاب تبديل شدند. خشونتها تنها به خشونت فيزيكي محدود نميشوند. دروغ گفتن و وعده دروغ دادن بدترين خشونتهاست. دروغ گفتن، خشونت عليه حقيقت است. بنابراين، آنها كه در دوران انقلاب دروغ ميگويند و يا وعده دروغ ميدهند، بنيادهاي خشونت را پس از انقلاب بازسازي ميكنند.
ادامه مطلب |
|
شنبه 8 تیر 1387 |
نظرات(5) |
|
|