چهار یادداشت بنیادی در باب اوضاع اتمی کردن کشور |
در مقالهاي كه درباره توافقنامه لوزان نوشتم به روشني بيان كردم كه آن توافقنامه نقض آشكار استقلال كشور بود. نيازي به توضيح نيست كه وقتي يك كشور بيگانه و قدرتهاي خارجي به هر دليل و بهانهاي و با هدف بازرسي پا در سرزمين ما ميگذارند، استقلال كشور و حق حاكميت ملي را نقض كردهاند. نقض استقلال تنها در از دست دادن بخشي از سرزمين نيست، بدتر از آن، اجازه مداخله و از دست دادن حق تصميمگيري و تصميم خود را به ديگران واگذاردن است. اما چه كساني و با چه هدفي استقلال كشور نقض كردند؟ چرا در فوتبال ايران فيفا دخالت ميكند و حتي اساسنامه فوتبال بايد به تصويب فيفا برسد؟ اين ننگ را بايد به كجا برد؟ روشن است وقتي حاكميتي از همان آغاز با هدف سلطه همه جانبه ايدئولوِيك بر شئونات زندگي اجتماعی، حق استقلال فوتبال و ورزش و ورزشكاران را به رسميت نميشناسد، معلوم است كه بهانه روشن براي مداخله خارجي بدست ميدهد. شايد اين سرنوشت تاريخي سرزمين ما باشد كه جامعه همواره در اميد به خارج، دست به گریبان مشکلات درونی خود نشسته است. آنها كه در رابطه سلطه، كاخ بر گُردههاي جامعه ميسازند، كم يا زياد شدن بناي خود را به خارجي نسبت ميدهند، و جامعهاي كه ناتوان از بيرون شدن از اين رابطه است، چشم به بيرون شدن دستي از خارج ميدوزد. بدينترتيب اين خارجي است كه از هر سو دست در آستين جامعه ما گشوده است. هم در دشمني وامدار خارجي هستيم و هم در دوستيهايمان. اكنون فرصتي ديگر ميخواهد تا نشان دهم كه راز ماندن و زيستن در مدار بسته مصرفمحوري جامعه ما، از همين جريان خارجي شدن پي در پي زندگي ما سرچشمه ميگيرد. اما از باب تذکر توجه خوانندگان و اگر گوش شنوایی هست توجه دولتیان را به این یادداشت ها جلب میکنم:
ادامه مطلب |
|
سهشنبه 9 تیر 1394 |
نظرات(0) |
|
|